به طور کلی، در حوزه مشاوره کسب و کار، می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

1. نبود یک رویه‌ی مشخص برای مدیریت و کنترل هزینه‌ها.
2. عدم تعریف واضح اهداف کسب و کار.
3. عدم انطباق محصول یا خدمات با نیازها و خواسته‌های مشتریان.
4. نبود یک راهبرد بازاریابی موثر برای جذب مشتریان جدید.
5. عدم مدیریت منابع انسانی به خوبی، از جمله انتخاب، آموزش و ارتقاء پرسنل.
6. نبود سیستم موثری برای مدیریت مشتریان و بهبود روابط با آنها.
7. عدم به‌روزرسانی فناوری‌ها و نرم‌افزارهای مورد استفاده.
8. ناتوانی در تحلیل داده‌ها و اطلاعات مربوط به عملکرد کسب و کار.
9. نبود استراتژی مدیریت ریسک و برنامه‌های بحرانی.
10. عدم توانایی در تشخیص و بهره‌برداری از فرصت‌های جدید در بازار.
11. ناکارآمد بودن ساختار سازمانی و ارتباطات داخلی.
12. ناتوانی در مدیریت مالی و بودجه‌بندی صحیح.
13. نبود استراتژی واضح برای رشد و توسعه کسب و کار.
14. عدم توانایی در مدیریت زمان و اولویت‌بندی وظایف.
15. نبود نظام موثری برای ارزیابی عملکرد و پیشرفت کارکنان.
16. نبود استراتژی برای مقابله با رقبا و افزایش رقابت‌پذیری.
17. ناتوانی در مدیریت مخاطرات مرتبط با محیط کسب و کار.
18. عدم به‌کارگیری تکنولوژی‌های نوین برای بهبود فرآیندها و کارایی.
19. نبود یک سیاست موثر برای حفظ و توسعه مشتریان فعلی.
20. عدم به‌روزرسانی و تطبیق با تغییرات قوانین و مقررات مرتبط با صنعت و کسب و کار.
21. نبود راهکارهای ایجاد ارزش برای مشتریان به شکل مداوم.
22. نبود راهبردهای ارتباطات عمومی و بازاریابی مناسب.
23. ناتوانی در مدیریت استرس و فشارهای مرتبط با کسب و کار.
24. عدم توانایی در تشخیص و حل مشکلات عملیاتی به طور موثر.
25. نبود یک فرآیند منظم برای ارتقاء کیفیت محصول یا خدمات.
26. ناتوانی در پیش‌بینی و تنظیم بهینه تقاضا و عرضه.
27. عدم توانایی در جذب و نگهداشت استعدادهای کلیدی و متخصصین در کسب و کار.
28. نبود یک سیاست موثر برای مدیریت و تبدیل ایده‌ها به پروژه‌ها و محصولات قابل عرضه.
29. ناتوانی در اجرای تغییرات سازمانی به شیوه‌ی موثر و با کمترین مقاومت داخلی.
30. عدم تعادل میان میزان سودآوری و پایداری مالی.
31. نبود یک راهبرد ارتباطات داخلی و خبررسانی منسجم و موثر.
32. ناتوانی در مدیریت روابط با شرکای تجاری و تأمین‌کنندگان.
33. عدم توانایی در استفاده از فرصت‌های بازاریابی آنلاین و رسانه‌های اجتماعی.
34. نبود یک راهکار موثر برای جلب و نگهداشت استعدادهای خلاق در سازمان.
35. عدم تعادل بین ارتباطات داخلی و خارجی و مدیریت آنها.
36. نبود یک راهبرد مدیریت بحران و رسیدگی به مشکلات فوری.
37. ناتوانی در تشخیص و بهره‌مندی از فرصت‌های صادراتی و بین‌المللی.
38. عدم توانایی در بهره‌گیری از اطلاعات و داده‌های مربوط به رقابت‌ها و بازارهای جدید.
39. نبود یک سیاست مناسب برای مدیریت و کنترل مخاطرات امنیتی و داده.
40. عدم توانایی در ایجاد و توسعه شبکه‌های حرفه‌ای و ارتباطات بین المللی.
41. نبود یک روشنایی کافی در مورد نقاط قوت و ضعف داخلی کسب و کار.
42. ناتوانی در ایجاد و حفظ فرهنگ سازمانی موثر و جذاب.
43. عدم توانایی در تشخیص و مدیریت تغییرات در محیط کسب و کار.
44. نبود یک سیاست موثر برای مدیریت و استفاده از اطلاعات مالی و حسابداری.
45. عدم توانایی در بهره‌گیری از ابزارها و فناوری‌های مدیریتی موثر.
46. نبود راهکارهای موثر برای حل اختلافات داخلی و خارجی.
47. عدم توانایی در توسعه و بهبود فرآیندهای کاری و عملیاتی.
48. ناتوانی در ارتقاء و بهبود سطح کارایی و بهره‌وری در سازمان.
49. عدم توانایی در مدیریت پروژه‌ها و برنامه‌های کوتاه مدت به شکل مؤثر.
50. نبود راهبردهای مشخص برای افزایش ارزش برند و شناخت برند در بازار.
51. عدم توانایی در تشخیص و بهره‌مندی از فرصت‌های مرتبط با تکنولوژی‌های نوظهور.
52. نبود یک سیاست مناسب برای حفظ و توسعه دانش و توانایی‌های کارکنان.
53. ناتوانی در توسعه و ارتقاء سیستم‌ها و فرآیندهای اطلاعاتی.
54. عدم توانایی در ارتقاء سطح انعطاف‌پذیری و تطبیق با تغییرات سریع بازار.
55. نبود یک سیاست مشخص برای حفظ و تقویت اعتبار و اعتماد عمومی.
56. عدم توانایی در تشخیص و استفاده از روش‌های نوین مدیریت کیفیت.
57. نبود یک رویکرد موثر برای ایجاد و حفظ روابط با مشتریان و شرکای تجاری.
58. ناتوانی در بهره‌گیری از ابزارهای تحلیلی برای پیش‌بینی روند‌ها و رفتارهای بازار.
59. عدم توانایی در تشخیص و حفظ جذابیت محصولات و خدمات در مقایسه با رقبا.
60. نبود یک فرآیند منسجم و موثر برای ارتباط با مشتریان و رفع شکایات.
61. عدم توانایی در مدیریت تنوع فرهنگی و اجتماعی در محیط کار.
62. نبود یک راهکار موثر برای توسعه و بهره‌مندی از شبکه‌های اجتماعی در بازاریابی.
63. ناتوانی در مدیریت تغییرات قوانین و مقررات مربوط به کسب و کار.
64. عدم توانایی در استفاده از ابزارها و فناوری‌های مدیریت ریسک موثر.
65. نبود یک رویه‌ی مشخص برای ارتقاء و توسعه مهارت‌های کارکنان.
66. عدم توانایی در تشخیص و بهره‌مندی از فرصت‌های مرتبط با بازارهای نیش‌خرده.
67. نبود یک سیاست موثر برای جلب و نگهداشت مشتریان وفادار.
68. عدم توانایی در اجرای برنامه‌ها و استراتژی‌های مختلف با کارایی مطلوب.
69. ناتوانی در ارزیابی و بهبود روند‌ها و فرآیندهای عملیاتی به شکل مداوم.
70. عدم توانایی در تشخیص و مدیریت تغییرات فناورانه و نوآوری.
71. نبود رویه‌ها و راهنماهای کافی برای استفاده از فناوری‌های اطلاعاتی.
72. عدم توانایی در مدیریت مخاطرات مرتبط با محیط زیست.
73. نبود یک راهبرد موثر برای مدیریت سرمایه انسانی و توسعه کارکنان.
74. ناتوانی در ایجاد و تبیین روابط استراتژیک با شرکای تجاری و رقبا.
75. عدم توانایی در تشخیص و بهره‌مندی از فرصت‌های رقابتی در بازار.
76. نبود یک سیاست موثر برای مدیریت و کاهش هدررفت منابع و انرژی.
77. عدم توانایی در تشخیص و مدیریت اختلافات و نظریات مختلف در سازمان.
78. نبود یک راهکار مناسب برای جذب و حفظ استعدادهای جدید در سازمان.
79. ناتوانی در ایجاد و توسعه استراتژی‌های نوآوری و تحول در کسب و کار.
80. عدم توانایی در ارائه خدمات پس از فروش و پشتیبانی مشتریان به شکل مؤثر.
81. نبود یک سیاست موثر برای جلب و نگهداشت استعدادهای خلاق در سازمان.
82. عدم توانایی در مدیریت و بهره‌مندی از تغییرات فناوری در فرآیندهای کسب و کار.
83. نبود راهکارهای موثر برای ارتقاء امنیت اطلاعات و حفظ حریم خصوصی.
84. ناتوانی در تعیین و توسعه مزیت‌های رقابتی منحصر به فرد.
85. عدم توانایی در تشخیص و بهره‌مندی از فرصت‌های مرتبط با بازارهای جدید.
86. نبود یک سیاست موثر برای ایجاد و حفظ فرهنگ سازمانی مشترک.
87. عدم توانایی در تشخیص و مدیریت خطرات مرتبط با تغییرات اقتصادی.
88. نبود یک روشنایی کافی در مورد موقعیت رقابتی کسب و کار در بازار.
89. ناتوانی در توسعه و اجرای استراتژی‌های نوآوری محصولات و خدمات.
90. عدم توانایی در جلب و نگهداشت استعدادهای متمایز و کلیدی در سازمان.
91. نبود یک سیاست موثر برای ایجاد و توسعه روابط با مشتریان جدید.
92. عدم توانایی در تشخیص و بهره‌مندی از فرصت‌های مرتبط با روند‌های اجتماعی و فرهنگی.
93. نبود راهبردهای موثر برای جلب و نگهداشت استعدادهای جوان و نوآور در سازمان.
94. ناتوانی در توسعه و بهره‌مندی از استراتژی‌های بازاریابی دیجیتال و آنلاین.
95. عدم توانایی در تشخیص و مدیریت تغییرات سریع در فناوری‌های اطلاعاتی.
96. نبود یک سیاست موثر برای توسعه و اجرای برنامه‌های آموزش و پرورش کارکنان.
97. عدم توانایی در ایجاد و توسعه روابط بازاریابی موثر با مشتریان و رقبا.
98. ناتوانی در تشخیص و بهره‌مندی از فرصت‌های مرتبط با بازارهای جدید و نوظهور.
99. نبود یک رویکرد منسجم و هماهنگ برای توسعه و اجرای استراتژی‌های کسب و کار.
100. عدم توانایی در تشخیص و بهره‌مندی از فرصت‌های رقابتی و نیش‌خرده در بازار.